۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

از بازار در تهران قدیم چه میدانید؟

واژه ی« بازار» که اصل آن در پهلوی ( واچار) است و هنوز هم در گیلان و نطنز به صورت واچار به کار می رود، اصلا ً فارسی است و کلمه ی بازارگان( بازرگان ) هم از آن به دست می آید. این واژه به دلیل تجارت ایرانیان با پرتغالی ها وارد زبان پرتغالی شده و از آنجا به فرانسه و انگلیس راه یافته، چنانکه آنان هم مرکز خرید و فروش خود را بازار می گویند.


امروزه هرگاه بازار تهران را به یاد می آوریم، بی درنگ راهروی سر پوشیده ای در نظرمان مجسم می شود با دو ردیف دکان که روبروی هم زیر آن سقف مشترک قرار دارند. اما این تجسم با هویت اصلی بازار در تهران قدیم بسیار متفاوت است، چرا که در آن زمان چون ارتباط مردم با هم بسیار محدود و سنتی بود، بازار نه فقط یک مرکز داد و ستد، بلکه یکی از مراکز عمده ی رابطه های اجتماعی و سیاسی میان مردم - از هر طبقه و دسته ای - به شمار می رفت و جایگاه وسیعی در قلب تهران قدیم، نزدیک به کاخ های سلطنتی ( ارگ ) و دیگر مراکز حکومتی داشت و همچنین نزدیک به مسجد جامع بود. زیرا که هر یک از این دو مکان عمومی (بازار و مسجد) باعث تقویت یکدیگر می شدند. البته امروز هم بازار تهران تا حدودی موقعیت خود را حفظ کرده است.
فکر ساختن بازار ابتدا در ذهن آقا محمد خان قاجار افتاد و در زمان فتحعلیشاه قاجار، در مرکز تهران قدیم، میان دو محله ی «سنگلج» در غرب و «عود لاجان» در شرق، شکل گرفت و در دوره ی ناصر الدین شاه به رونق رسید.
بنای بازارکه هنوز هم معماری ویژه ی خود را با راهرو های پیچ در پیچ، طاق های ضربی و هواکش های سنتی حفظ کرده است، در آغاز کار زیاد هم پیچیده نبود اما به مرور زمان گسترش یافت چنانکه درآن سرا ها و چارسوق های تو در تو و پیچیده و مرتبط بوجود آمد. مکان های عمومی چون قهوه خانه و زور خانه و حمام و حسینیه و سقّاخانه ساخته شد. راسته ها ایجاد گردید و هر راسته ای که خود در حکم بازار کوچکتری بود، به صنف خاصی تعلق گرفت و بطور جداگانه صاحب تکیه و مسجد و حمّام و غیره و برنامه های خاص خود شد و در برگزاری جشن ها و سوگواری های مذهبی، برای جلب بیشتر مردم با راسته های دیگر به رقابت پرداخت. بنابراین بازار بزرگ که از اجتماع این راسته ها فراهم آمده بود، در مسیر جنب و جوش بیشتری قرار گرفت و مردم بیشتری را به سوی خود کشید.
از طرف دیگر چون معماری بازار بگونه ای بود که زمستان ها گرما و تابستان ها خنکا را حفظ می کرد، کم کم به صورت پایگاه مطبوعی برای مردم در آمد و مرکز ملاقات آنان گردید. مردم در بازار یکدیگر را می دیدند، از حال و وضع هم با خبر می شدند، اخبار اجتماعی و سیاسی را به گوش هم می رساندند و گاهی از صبح تا غروب یعنی تا زمان بسته شدن دکان ها در بازار وقت می گذراندند و بدینگونه بود که بازار چونان شهری پر شور در دل شهر تهران قرار گرفت و قلب تپنده ی آن شد.
اما امروزه بر اساس نیاز های اجتماعی، بسیاری از آن راسته ها از میان رفته است مثلا ً اکنون دیگر از بازار مسگر ها، بازار مرغی ها و بازار توتون فروش ها اثری نیست و بعضی از آنها هم چون بازار زرگر ها و بازار حلبی ساز ها کوچکتر شده. و حتا از بازار خندق هم که در گذشته، معروف ترین شان بود، رد پایی وجود ندارد. ( به بازار خندق؛ بازار شتر گلو و یا بازار مفت برها هم می گفتند.)