۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

اصلاحات ارضي اميني( قسمت دوم ) ا


اميني در جريان اصلاحات ارضي از جهت سخن‌پراكني ركوردار بود و ارسنجاني وزير كشاورزي هيچ فرصتي را براي حمله به مالكان از دست نمي‌داد. ارسنجاني در اين راه چنان سرعت و جسارتي به خرج داد كه نه تنها مالكان بلكه نخست‌وزير و مخالفان دولت را شگفت‌زده كرد و شاه را كه مي‌خواست هرگونه تحولي هر چند سطحي در ايران به نام او تمام شود، نگران ساخت
مرحله اول اصلاحات ارضي در دوره صدارت علي اميني و مرحله دوم آن به عنوان يكي از اصول ششگانه « انقلاب سفيد» مطرح و به اجرا گزارده شد و مرحله سوم اصلاحات ارضي در سال 1348 توسط دولت هويدا اجرا گرديد. اما تبعات آن در سالهاي پاياني حكومت پهلوي به وضوح ديده ميشد .
. آثار درازمدت اصلاحات براي روستاييان مثبت نبود، زيرا نيمي از روستاييان به دليل اينكه با مالكان قرارداد زراعتي و تقسيم محصول نداشتند و به عبارتي خوش نشين بودند از دريافت زمين محروم شدند و به نيروي كارگر روستايي تبديل گرديدند. قريب به نيمي ديگر كه زمين گرفتند، سهمي كمتر از ده هكتار دريافت كردند كه اغلب در قطعات كوچك پراكنده و نامناسب براي كشت بود. از طرفي بخش عمده زمينهاي حاصلخيز مشمول تقسيم اراضي نشد و در اختيار مالكين كه مقيم روستا نبودند، باقي ماند و به كشت مكانيزه اختصاص يافت از طرف ديگر اجراي قانون اصلاحات ارضي در دوره زماني فوق برخوردار از منشأ و خاستگاه خارجي و ماهيت سياسي، غيراقتصادي و فني بود و با شرايط سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي حاكم بر ايران انطباق نداشت و بدون ايجاد شرايط لازم و كافي، به طور سريع و ناقص اجرا شد و پيامدهاي ناهمگون و نامتجانسي در كشور داشت كه شورش هاي اجتماعي دهه پنجاه ايران از جمله همين پيامد ها بود
شايان ذکر است بزرگترين و مهمترين مانع در مقابل اين طرح آيت الله بروجردي برجسته ترين مرجعيت شيعيان در قم بود که رياست حوزه علميه قم را نيز به عهده داشت و با اين اصل شرعي که مردم اختيار دارايي خود را دارند به جنگ اصلاحات ارضي رفت و موقتاً آنان را به عقب نشيني واداشت بدين ترتيب دولت انجام اصلاحات ارضي را تا بعد از فوت آيت الله بروجردي به تأخير انداخت
يكي از پيامدهاي مهم اين تحول اقتصادي و سياسي ، كوچ زمينداران و ملاكين بزرگ به شهرها بود كه به علت خروج سرمايه از روستاها و انباشت آن در شهرها ، كشاورزي كم كم رونق خود را از دست داد و شهرها تبديل به مركز اصلي داد و ستد و اقتصاد ايران شد كه البته اين تغييرات ، كوچ گسترده مردم از روستاها به شهرها را به همراه داشت . با گسترش شهرها و مهاجرت روستائيان به شهر تغييرات سياسي و اجتماعي گسترده اي در ساختار جامعه ايران رخ داد كه از جمله آن ميتوان نارضايتي قشر كم درآمد و كم سواد از حكومت را نام برد . اين نارضايتي ها در سالهاي بعد با اجراي سياستهاي نادرست دولتهاي بعدي تشديد و تبديل به شورشهاي اجتماعي و سياسي در سطح ايران شد . در قسمت سوم به نقش روحانيت در تحولات دهه پنجاه خواهم پرداخت .