۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

قسمت سوم : اميني تا سقوط

پس از وقايع بيست و هشت مرداد و به قدرت رسيدن دوباره شاه ، اوضاع سياسي و اقتصادي ايران نيز به تدريج تغيير كرد . شاه به دليل فتح سنگري به نام مصدق كم كم اعتماد به نفس خود را پيدا كرده به سرعت به سمت ديكتاتوري پيش ميرود . شاه در اجراي نظر امريكايي ها كه ميخواستند يك ظاهر دموكراتيك به ايران بدهند اقدام به تشكيل دو حزب در ايران نمود . حزب مليون به رهبري دكتر اقبال و حزب مردم به رهبري علم و قرار بر اين شد كه اين دو حزب در انتخابات دوره بيستم در مقابل هم قرار بگيرند . البته گروه مستقلي هم در اين دوره به ميدان آمد كه از بقاياي جبهه ملي بودند و اين گروه از كنترل شاه خارج بود . دكتر اقبال كه مزه حكومت به مذاقش خوش آمده بود و نميخواست مسند نخست وزيري را رها كند با مداخله علني در كار انتخابات رسوايي به بار آورد و نه فقط منفردين و اعضاي جبهه ملي بلكه كانديداهاي حزب مردم را نيز از امكان فعاليت و به دست آوردن چند كرسي نمايندگي در مجلس محروم ساخت. شاه در روز پنجم شهريور 1339 از اقبال خواست استعفا بدهد و مجلس را نيز مكلف به استعفا نمود . بدين ترتيب شاه وارد مرحله اي جديد از ديكتاتوري شد و هر روز به بست قدرت خود بيشتر مي افزود . شاه در مورد اصلاحات ارضي با اميني اختلاف نظري نداشت ولي اميني اصلاحات را نقطه شروع تغييرات و اصلاحات اساسي در زمينه هاي ديگر و مبارزه با فساد اداري ميدانست كه شاه به دليل فسار دربار با آن به شدت مخالف بود . در واقع شاه با اين اصلاحات بيشتر به دنبال عوام فريبي بود تا اصلاح ساختاري حكومت .

اميني در روز بيستم ارديبهشت 1340 كابينه خود را به شاه معرفي كرد و پس از آن خود و اعضاي كابينه اش دست به اقدامات جنجالي زدند كه از جمله ممنوع الخروج كردن تمام مقامات سابق كشور بود كه فقط دكتر اقبال توانست براي نجات از محاكمه با يك هواپيماي ارتش با كمك دربار از ايران بگريزد . حسن ارسنجاني نيز با نطق هاي آتشين مالكين را تهديد نمود كه در صورت مقاومت سر خود را به باد خواهند داد . ( عين عبارت ) .
از آبان سال 40 نشانه هاي نارضايتي در بين مردم پديدار شد و اولين مخالفت در دانشگاه تهران شكل گرفت . عدم موفقيت دولت در حل مشكلات اقتصادي كشور و تعلل در انجام انتخابات نيز بر نارضايتي ها افزود و در روز اول بهمن 1340 تظاهرات شديدي در دانشگاه تهران و خيابانهاي اطراف عليه دولت برپا شد و در نتيجه دخالت پليس صدها دانشجو زخمي شدند و متعاقب آن دانشگاه تهران تعطيل شد . تعطيلي دانشگاه به تظاهرات پايان نداد و اين بار دانش آموزان دبيرستانها هم در تظاهرات بر ضد دولت شركت كردند كه اين تظاهرات در ميدان بهارستان به خاك و خون كشيده شد و يك دانش آموز بر اثر اصابت گلوله جان باخت .
روحانيت به اين اتفاقات واكنش نشان داد و آيت الله سيد محمد بهبهاني تلگراف شديد اللحني به شاه مخابره كرد و كشتار مردم را به شدت محكوم نمود .در اين دوره مردم كه از نتايج تغييرات اقتصادي دولت اميني نا اميد شده بودند گرايش بيشتري به روحانيت در عرصه سياسي پيدا كردند . اين وقايع باعث سرنگوني دولت اميني در روز 26 تيرماه 1341 شد . اميني بار ديگر در سال 1357 مورد مشورت شاه قرار گرفت و شاه براي فرونشاندن انقلاب از وي كمك خواست در در اين كار توفيقي بدست نياورد . دكتر اميني در اوايل بهمن ماه 57 از ايران خارج شد . بعد از ماجراي لانه جاسوسي اميني دوباره با امريكايي ها تماس برقرار كرد و جبهه نجات ايران را با پشتيباني امريكايي ها بنيان نهاد ولي فعاليت اين سازمان پس از مدتي تعطيل شد . در آبان 1365 اعلام شد كه سازمان سيا ميليون ها دلار به گروههاي اوپوزيسون در فرانسه پرداخته است و روزنامه واشنگتن پست نوشت كه علي اميني ماهانه يكصد هزار دلار از سيا پول ميگرفت . دكتر اميني دريافت پول از سيا را تكذيب كرد و به دنبال آن كليه فعاليت هاي سياسي خود را تعطيل نمود . وي در آذر ماه 1371 در سن 87 سالگي در پاريس درگذشت ..